شاعر : حسن کردی نوع شعر : مناجات با خدا وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
ازخطا هرلحظه سنگین کرده بارخویش را خرج دنیامیکنم دارو ندارخویش را بسکه با توبه شکستن روزگارم سرشدهپیش حق از دست دادم اعتبارخویش را
بر زبانم ذکر تـوبه در دلـم شوق گـناه با که گویم این دوگانه حال زار خویش را
من همان عـبد خـطاکـار قـدیـمی توأم آنکه تکراری نموده روزگارخویشرا تو بهار ومن همیشه زردم از فصل گناه سالها گم کردهام عطربهارخویش را میسپارم دست مهرت یا انیسالمذنبین این دل تاریک و سرد و بیقرارخویش را گفتی ای بنده اگر میترسی ازشبهای قبربا چراغ اشک روشن کن مزار خویش را
پرچم ارباب فردا سایهبان محشراست گم نخواهم کرد آنجا سایهسار خویش را